پژوهشگران دانشگاه استنفورد و مرکز پژوهش های بیماری های روانی ایالات متحده امریکا در پژوهشی مروری به بررسی رابطه بین تیپ زیستی مغز و سلامت روان افراد در پاندمی کووید-19 پرداختد.

اهم یافته ها به شرح زیرند:

  • پاندمی کوید-19 که از چین شروع شد، بعنوان یک تهدید جدی برای بشریت مطرح شده است. مهمترین وجه تهدید ویروس کرونا، ارتباطات انسانی (تماس اجتماعی جسمانی، و ارتباط اجتماعی هیجانی) است که به گفته مازلو یکی از انگیزه های اصلی زندگی بشر است.
  • تیپ زیستی مغزی یا سبک مغزی اشاره آن دسته از بدتنظیمی های فعالیت مغزی دارد که منجر به کژکاری های سلامت روان و بروز اختلالات روانشناختی در افراد می شود. این ناهنجاری های مغزی در کووید-19 سرمنشاء افزایش شدت بروز اختلالات در افراد در معرض خطر شده اند.

الف) سبک مغزی «نشخوار ذهنی»

  • نشخوار ذهنی تیپ زیستی مغز در پاسخ به استرس های منفی است که به شکل تکراری و منفعل بر تجربه استرس های منفی تمرکز دارد. این سبک مغزی در نتیجه تغییر وضعیت شبکه های عصبی حالت پایه مغزی بوجود می آید.
  • افرادی که سبک مغزی نشخوار ذهنی دارند وابسته و نیازمند دیگران، متمرکز بر نگرانی و رخدادهای منفی، پرخاشگر، و بدون جذابیت برای ارتباط هستند. در نتیجه این افراد حمایت هیجانی کمتری از دیگران دریافت کرده و بیشتر مستعد تجربه طرد اجتماعی هستند.
  • در دوره پاندمی کووید-19، به دلیل افزایش عینی منابع استرس منفی، سطح فعالیت مدارهای مغزی نشخوار ذهنی بالاتر رفته و این افراد نیاز بیشتری به حمایت اجتماعی دارند. در عین حال به دلیل افزایش رفتارهای منفی خود، دچار طرد بیشتری از سمت دیگران نیز می شوند. در نتیجه، افراد دارای سبک نشخوار ذهنی، در پاندمی کووید-19 احتمال بروز اختلالات خلقی، افسردگی، کاهش رضایت زندگی، کاهش کیفیت زندگی، و کاهش کلی سطح سلامت روانشناختی هستند.

ب) سبک مغزی آنهدونیا (بی‌لذتی)

  • از نظر الگوی رفتاری، آنهدونیا نشانگر شکست نسبی در تجربه لذت از فعالیت ها یا محرک هایی است که قبلاً لذتبخش بوده اند. این تیپ زیستی مغز با کاهش فعالیت مدارهای پاداش مغزی همراه است. کاهش فعالیت جسم مختطط (استریاتوم) بعنوان وضعیتی کلیدی در بروز آنهدونیا محسوب می شود.
  • سبک مغزی آنهدونیا بصورت یک چرخه معیوب عمل می کند. سیستم کم فعال پاداش فرد را برای شرکت در فعالیت هایی تحریک می کند که معمولاً لذت بخش هستند، اما دیگر برای فرد به اندازه کافی تحریک کننده نمی باشند. در نتیجه این چرخه معیوب، میزان آنهدونیا مدام بیشتر می شود.
  • ارتباطات اجتماعی مستقیم به عنوان منبعی برای پاداش و فعال شدن مدارهای لذت در مغز محسوب می شوند. در شرایط بروز پاندمی کووید-19، کاهش تعاملات اجتماعی مستقیم، عاملی مهم در فعال شدن و تشدید سبک مغزی آنهدونیا (بی لذتی) است.
  • افزایش فعال شدگی سبک مغزی آنهدونیا در پاندمی کووید-19 منجر به افزایش افسردگی، و خودکشی، و کاهش سطح سلامت روانشناختی و  کیفیت زندگی است.

پ) سبک مغزی بدتنظیمی تهدید

  • افرادی که سبک مغزی بدتنظیمی تهدید دارند، از نظر نوروبیولوژی واکنش پذیری بالاتری در مدارهای تهدید مغزشان تجربه می کنند. این افراد توجه ناخودآگاه بیشتری به هرگونه محرکی دارند که ممکن است احتمالی از تهدید را در خود داشته باشد. ساختار مغزی آمیگدالا در مغز این افراد در مقایسه با افراد عادی بیش فعالی دارد. همچنین، در تیپ زیستی مغز بدتنظیمی تهدید، کاهش فعالیت بخش پیش پیشانی میانی (کرتکس سینگولیت پیشین) در پاسخ به محرک های تهدید آمیز مشاهده می شود.
  • افراد دارای سبک مغزی بدتنظیمی تهدید، طیف وسیعی از اختلالات اضطرابی بالینی را نشان می دهند. این افراد به میزان زیادی از روابط اجتماعی کناره می گیرند.
  • پاندمی کووید-19 به عنوان یک منبع عینی و جدی استرس، منجر به تحریک و افزایش توجه به محرک های تهدید کننده و همزمان کاهش روابط اجتماعی شده است. در نتیجه افراد دارای سبک مغزی بدتنظیمی تهدید، دچار شدت اختلالات اضطرابی و تجربه افسردگی عمیق می شوند.

The impact of COVID-19 on mental health: The interactive roles of brain biotypes and human connection

Abstract

COVID-19 along with the mitigation strategies being used to address the virus pose significant threats to our individual and collective mental health. As the crisis evolves and persists, it will be increasingly important for the research community to conduct investigations that address the mental health consequences of COVID-19.

The causes of mental health effects in the context of COVID-19 are multifactorial and likely include biological, behavioral, and environmental determinants. We argue that the COVID-19 crisis significantly threatens our basic human need for human connection, which might serve as a crucial environmental factor that could underlie the overall insult to our mental health.

Furthermore, “brain styles,” which we have previously conceptualized as “biotypes” that are informed by a neural taxonomy, might interact with the universal threat to our need for human connection to explain the mental health consequences of COVID-19 from a precision psychiatry perspective.

Conclusion

The goal of this viewpoint is to inspire research on the mental health consequences of COVID-19 from an individualized, brain-based perspective that honors the profound threat that the virus poses to our basic human motivations.

 Keywords

COVID-19, Precision psychiatry, Personalized medicine, Neural taxonomies, Social connection