طبق تعریف تورنس، خلاقیت در انسان فرآیندی است مشتمل بر حساسیت به مسائل کمبودها، تنگناها و ناهماهنگی‌ها. این حساسیت در پی تشخیص مشکل یا مشکلات به وجود می‌آید.

به دنبال آن جستجو برای یافتن راه حل­‌هایی جهت رفع آن مشکلات و طرح فرضیه­‌هایی برای این منظور آغاز می‌گردد. پس از آن فرضیه‌­هایی مطرح شده و راه حل­‌های ناشی از آنها مورد آزمایش قرار می‌گیرد. درصورت لزوم دستکاری شده، تغییرات لازم در آنها به وجود آمده و بالاخره نتایج حاصل از این آزمایش منتشر می­‌گردد.

متخصصان خلاقیت را به منزلۀ حیات و زوال یک جامعه می‌­دانند و اعتقاد دارند اگر جامعه­‌ای نتواند از موهبت خلاقیت حداکثر استفاده را ببرد و بدتر از این، اگر این توانایی را سرکوب کند، انسان دیگر از حق ذاتی خود، یعنی اشرف مخلوقات بودن، محروم می­‌شود. پژوهشگران خلاقیت که در راس آنها تورنس قرار دارد، بر مبنای بررسی‌های تحلیلی و مطالعات ساختاری فراوان خود بر روی این سازه نظری و همچنین مطالعات تحلیل عاملی صورت گرفته بر آن، این سازه را متشکل از چهار عامل اصلی می‌دانند:

  1. سیالی: استعداد و توانایی تولید ایده­‌های فراوان در فرد در یک بازه زمانی مشخص.
  2. بسط: توجه به جزئیات و دقت در اجزای امور.
  3. ابتکار: توانایی فرد در تولید ایده­های نو و غیر معمول.
  4. انعطاف‌پذیری (گستردگی ذهن): استعداد ذهنی فرد در تولید ایده­‌ها یا روش­‌های بسیار گوناگون.

 

در واقع خلاقیت یکی از فعالیت­های آدمی است که پرورش آن در دنیای پر از تغییرات و دگرگونی­‌های لحظه به لحظه سنگین ­ترین و مهمترین مسئولیت تربیتی موسسات و مراکز آموزشی به شمار می­‌رود. عوامل متعددی در خلاقیت مؤثر هستند و تاثیر این عوامل، که به طور عمده شامل نفوذ اجتماع و عوامل فرهنگی می­‌باشند، بر رشد خلاقیت فرد آشکار است.

 

 

✅(در صورت جذابیت و علاقمندی به موضوع، مطلب را برای دیگران نیز بازنشر فرمایید).

?کانال #دکترامیرمحمدشهسوارانی

???????

TELEGRAM:

https://t.me/DrAmirMohammadShahsavarani

INSTAGRAM:

http://bit.ly/IPBSES-Institue


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *