پژوهشگران دانشگاه مک گیل، دانشگاه مک مستر، و دانشگاه مونترال کانادا، به همراه دانشگاه بریستول انگلستان به بررسی رابطه بین امنیت غذایی و سلامت روانشناختی در جمعیت های جهانی بیش از ۱۶۰ کشور پرداختند.

روش:

در این تحلیل ثانوی سری های زمانی، از داده های ۶ پیمایش پیاپی سالانه موسسه نظرسنجی جهانی گالوپ در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ میلادی استفاده شد.

تعداد کشورها در هر نظرسنجی بین ۲۰۱ تا ۱۴۰ کشور بود. در این نظرسنجی های اطلاعات مربوط به امنیت غذایی، سلامت روان، و بهزیستی ۸۲۶ قومیت در جمعیت سنی ۱۵ سال و بالاتر استفاده شد.

در هر مرحله از نظرسنجی، برای هر کشور حداقل ۱۰۰۰ مصاحبه بصورت چهره به چهره و یا تلفنی انجام شد. ابزارهای سنجش شامل مقیاس ناایمنی غذایی سازمان خواربار جهان (FIES)، مقیاس تجارب منفی، مقیاس تجارب مثبت، مقیاس محرومیت نسبی ایتژاکی و شاخص تولید ناخالص ملی هر کشور بودند.

یافته‌ها:

  1. هر چه میزان امنیت غذایی بیشتر باشد، سلامت روانشناختی، رضایت از زندگی و بهزیستی بیشتر بوده و مشکلات روانشناختی کمتری وجود دارد.
  2. هرچه میزان امنیت غذایی کمتر باشد، رضایت از زندگی، سلامت روانی، و بهزیستی کمتر بوده و مشکلات روانی-اجتماعی افراد بیشتر است.
  3. در صورتی که سطح عمومی امنیت غذایی بالاتر باشد، رابطه بین امنیت غذایی با سلامت روانشناختی و بهزیستی نیرومندتر است.
  4. وقتی میزان دسترسی و برخورداری عمومی از مواد غذایی کمتر و مقایسه های اجتماعی بین گروهی و درون گروهی (چشم و هم چشمی) بیشتر باشند، مشکلات سلامت روانشناختی بیشترند.

راهبردهای کارکردی:

  • طبق سلسله مراتب نیازهای انسانی مازلو، امنیت غذایی در طبقه اول نیازها قرار دارد. هرگونه مشکل در برآورده سازی نیازهای طبقه اول، منجر به آشفتگی های عمیق در سطح سلامت روان افراد در جامعه شده و مشکلات عدیده برای نظام بهداشتی کشورها ایجاد خواهد کرد.
  • طبق نظریه محرومیت نسبی، هر چه استرس و نگرانی افراد در زمینه امنیت غذایی، اجبار به کاهش و یا حذف وعده های غذایی، و مواجهه با گرسنگی بیشتر باشد، مشکلات روانشناختی اجتماعی در کشورهای جهان بیشتر شده و بهزیستی و کیفیت زندگی بشدت کاهی خواهد یافت.
  • کاهش نابرابری های اجتماعی و افزایش امکان عمومی برای دریافت جیره های غذایی حداقل بهینه برای وعده‌های غذایی روزانه، امر بسیار مهمی در کاهش مشکلات روانشناختی در سطح جوامع در جهان محسوب می شود.

Relative food insecurity, mental health and wellbeing in 160 countries

Abstract

Food insecurity contributes to various stress-related health problems and previous research found that its association with mental illness is stronger in more affluent countries.

We hypothesised that this pattern is a function of relative deprivation. accordingly, the severity of individual food insecurity relative to others in a reference group determines.

it has associations with mental health and wellbeing after differences in absolute food insecurity are controlled for.

survey data from the Gallup World Poll collected in 160 countries and a measure of relative deprivation (Yitzhaki index) were used. we found that relative food insecurity—based on national or regional reference groups—related to more mental health symptoms. lower positive wellbeing and lower life satisfaction after controlling for absolute food insecurity, household income, and country differences.

Our analysis also found that relative food insecurity was more strongly related to mental health and wellbeing where the prevalence of food insecurity was lower.

The findings underscore the negative health consequences of material deprivation and unfavourable social comparisons.

Consistent with relative deprivation theory, individuals who live with constant worries about not getting enough food, have to skip meals, or face chronic hunger are deprived of material and social resources that support mental health and wellbeing, especially in settings where food insecurity is less common and potentially more stigmatised.

The implications of these findings for global food policy and surveillance efforts are discussed.

لینک منبع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر ??(further reading)??