پژوهشگران دانشگاه پاریس فرانسه، و دانشگاه مونیخ آلمان در پژوهشی مشترک به بررسی زیربناهای مغزی و عصبی آلکسی تیمیا در MS با استفاده از تصویر برداری های MRI در این بیماران پرداختند.

روش پژوهش:

در این پژوهش آزمایشی مقایسه ای 45 بیمار دارای تصلب چندگانه (اسکلروز مالتیپل) راست دست در باز سنی 18 تا 75 سال شرکت نمودند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه آلکسی تیمیا، مقیاس وضعیت ناتوانی گسترش یافته (EDSS)، مقیاس شناخت پایه و اجتماعی، مقیاس خستگی، خواب روزانه بیش از (ESS)، مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستان (HADS)، پرسشنامه همدلی، آزمون انواع نمادهای عددی (SDMT)، آزمون خواندن ذهن از چشم (RMET) بودند.

برای تصویربرداری MRI، از سیستم 3 تسلا با 64 کانال سر استفاده شد و حجم ماده سفید، ماده خاکستری، حجم کلی مغز درون جمجمه، و وضعیت مایع مغزی-نخاعی بررسی شدند.

یافته ها:

  1. 37.7% از بیماران مبتلا به MS دارای آلکسی تیمیا بالا و 62.2% از آنها دارای سطوح پایین آلکسی تیمیا هستند.
  2. بیماران دارای مالتیپل اسکلروسیز با آلکسی تیمیا بالا خستگی و افسردگی بالاتر و همدلی کمتری را گزارش نمودند.
  3. در بیماران MS دارای آلکسی تیمیا بالا ، ضخامت جسم پینه ای، ماده سفید، پالیدوم دو نیمکره و تالاموس چپ، کمتر از سایر بیماران است.
  4. در کل بیماران مبتلا به MS، نمرات آلکسی تیمیا رابطه منفی با میزان ماده خاکستری تالاموس و پالیدوم های دو طرفه، و میزان ماده سفید جسم پینه ای و ماده سفید عمقی دو نیمکره، دارد.

 

راهبردهای کارکردی:

  • آتروفی (تباهی) سلول های عصبی در نواحی تالاموس، پالیدوم، جسم پینه ای و بخش های عمیق ماده سفید رابطه مستقیمی با میزان آلکسی تیمیا در بیماران MS دارد.
  • با توجه به وضعیت تخریب مغزی در بیماران دارای اسکلروز مالتیپل، می توان میزان آلکسی تیمیا و ناتوانی درک و مدیریت هیجانی آنها را برآورد نمود.
  • در آن دسته از بیماران مبتلا به MS که نواحی مغزی مرتبط با آلکسی تیمیا تخریب شده اند، آموزش مهارت های مدیریت هیجانی و نیز آگاه سازی اطرافیان بیمار، کمک شایانی به کاهش مشکلات تنظیم هیجانی ایشان می نماید.

Deciphering the neural underpinnings of alexithymia in multiple sclerosis

Abstract

Objectives

Alexithymia is a personality construct that could occur in up to 53 % of patients with multiple sclerosis (MS). It entails difficulties in identifying and describing one’s feelings and an externally oriented thinking.

The current work aims to assess the neural underpinnings of alexithymia in this population.

Methods

Forty-five patients with MS filled in the Toronto Alexithymia Scale (n = 17 with high alexithymia and n = 28 with low alexithymia). Brain magnetic resonance imaging was obtained for each patient and a morphometry algorithm (MorphoBox) was applied to calculate regional brain volumes.

All patients underwent a clinical and neuropsychological evaluation which included measures for anxiety, depression, fatigue, daytime sleepiness, and basic and social cognition.

Results

Compared to patients with low alexithymia, patients with high alexithymia had significantly higher fatigue and depression ratings, and lower empathy scores. In addition, they had lower volumes of corpus callosum, deep white matter, pallidum bilaterally, and left thalamus. In the whole cohort, alexithymia scores were inversely correlated with gray matter (thalamus and pallidum bilaterally) and white matter volumes (corpus callosum and bilateral deep white matter) after controlling for covariates (ps<0.05).

Conclusion

This study offers insights on the neuropsychological and neural substrates of alexithymia in MS.

The current findings are consistent with alexithymia reports in other clinical populations, and suggest an association between alexithymia and atrophy of thalami, pallidum, corpus callosum and deep white matter in MS.

Further research is needed to enhance the understanding of alexithymia mechanisms in this clinical context.

Keywords

Multiple sclerosis, Alexithymia, Magnetic resonance imaging, Corpus callosum, Interhemispheric transfer, Thalamus, Pallidum.


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *